راز روانشناسی؟
پیش روانشناسم که میرفتم در طی این یک سال یه چیز رو به من یاد دادن، قدرت کنترل احساساتم
کنترل خشم، عصبانیت و حس عشق و شهوت و .
من باید تو یه دفتر تک تک احساساتی که توی روز باهاش مواجهه میشدم رو مینوشتم
تشخیص میدادم کدوم حس عشقه و کدوم شهوت
کدوم خشمه و کدوم عصبانیت
کدوم حس دلتنگیه و کدوم حس ناراحتی
اینطوری کم کم با درون خودم آشنا میشدم
و میفهمیدم کدوم رو باید کنترل کنم و کدوم رو باید آزاد کنم
به عنوان مثال امروز:
من با یه پیام مسخره توی لینکدین مواجهه شدم که پیشنهاد دوستی بود، خیلی محترمانه رد کردم ولی طرف اصرار داشت. حس خود برتر بینی تو وجودم زبانه کشیدم و بعدش یادم اومد این روند اشتباهه و دکمه آنفرند رو زدم
بعدش یه سری مشکلات خانوادگی که باعث میشدن منو ناراحت کنن. سعی در این داشتم که عامل ناراحتی رو از خودم دور کنم ولی نتونستم و تو ناخودآگاهم ناراحت شدم و این ناراحتی به صورت اضطراب نمود پیدا کرد
بعد پایان نامه و امتحان زبانم. پول و شرایط محیطی رفته رفته روی اضطراب و استرسم تاثیر گذاشت. به صورتی که واقعا حس استرس باعث شد سرم درد بگیره. اینجا من میدونم عامل ها چی بودن و باید بتونم حس استرسم رو کنترل کنم
براش برنامه نوشتم. و دیدم عامل های استرس یه سریاش از دستم من خارجه پس قرار نیست خودخوری کنم
من فقط تنها راه حلم اینکه تلاش کنم، و کنترل کنم و آزاد کنم
حس عشق رو آزاد کنم و حس شهوت رو کنترل
حس دلتنگی رو آزاد کنم و حس ناراحتی رو کنترل
اینطوری میتونم قوی بمونم
درباره این سایت